*مهــران مــــدیــــری* «««سلطان طنـــــز ایران زمین»»»

*مهــران مــــدیــــری* «««سلطان طنـــــز ایران زمین»»»

***جدید ترین خبرهای فیلم سینمایی ساعت 5 عصر و برنامه دورهمی را در این وبلاگ ببینید***
*مهــران مــــدیــــری* «««سلطان طنـــــز ایران زمین»»»

*مهــران مــــدیــــری* «««سلطان طنـــــز ایران زمین»»»

***جدید ترین خبرهای فیلم سینمایی ساعت 5 عصر و برنامه دورهمی را در این وبلاگ ببینید***

پست ثابت...




*مــــهران مـــدیــــری*«««سلطان طـنــــز ایران زمین»»»


نظر شما درباره فیلم ساعت 5عصـــر چیست؟؟؟


آیا مهران مدیری در اولین فیلم سینمایی خود موفق بوده است»؟؟؟


از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟


لطفا در نظر سنجی سمت چب وبلاگ شرکت کنید...







سلام...


با سلام خدمت شما مردم عــــــزیز 

 امیدوارم که حالتان خـــوب باشه...

این وبلاگ مخصوص کمدین *مــهــران مــــدیـــری* می باشه

خوشحال میشم که در نظر سنجی هایی که هر چند مدت در سایت گذاشته میشود شرکت کنید  و نظرات خودتون رو به ما منتقل کنید...          

نظرات ، انتقادات ، پشنهادات  در مورد مطالب  را به ما منتقل کنید .

 تا چه اندازه برنامه دورهمی را موفق می بینید ؟؟؟  ایا سری های قبل از  سری جدید بهتر است ؟؟؟؟

برای شرکت در نظر سنجی در این باره به ستون سمت چپ مراجعه کنید...

نظر سنجی دربار ه دورهمی ....

لطفا در نظر سنجی مربوط به برنامه دورهمی در وسمت چب وبلاگ شرکت فرمایید...

ایا برنامه دورهمـــی در سری های پیشین موفق عمل کرده  و یا سری جدید از سری های قبل ضعیف تر است؟؟؟دانلود برنامه دورهمی

بخشی از گفنگوی جام جم با جواد رضویان درباره نقش داوود 1381/11/10

گفتگو با "جواد رضویان" بازیگر نقش داوود

«شیطنت های برره ای»

اشاره

جواد رضویان از معدود بازیگران طنزی است که چهره اش کاملا متناسب با نوع کاری است که انتخاب کرده است . او چهره ای معصوم و در عین حال بچگانه دارد که صداقت کودکی را هنوز هم می توان در آن مشاهده کرد . او معمولا شاد است و دوست دارد این شادی را به دیگران نیز منتقل کند . رضویان اولین بار در برنامه سیب خنده با کارگردانی رضا عطاران بچه ها را خنداند و بعدها در خیلی از برنامه های طنز تلویزیون با شیطنت های خاص ، نظرها را به خود جلب کرد . رضویان سال گذشته با ساخت سریال "مدار صفر درجه" کارگردانی تلویزیون را تجربه کرد و اکنون سریال های "پاورچین" و "پروفسورهای آینده" با بازی وی ، از شبکه تهران در حال بخش می باشد.

سحر زکریا نیز که این روزها خیلی ها او را بیشتر به نام "مهتاب مهتابی" در سریال پاورچین می شناسند ، متولد 1352 و دانش آموخته رشته بازیگری از جهاد دانشگاهی است . او بازیگری را از سال 1371 با ارائه نقش کوتاهی در سریال" در پناه تو" آغاز کرد و بعدها در سریال هایی مانند "کاشانه" ، "همسفر" ، "کژدم 33" ، "باران عشق" و "جوان امروز" و تله تئاتر هایی مانند "آنتیگونه و مثل دریا" ایفای نقش کرد . بازی او در فیلم "مردی از جنس بلور" به کارگردانی سعید سهیلی نظر خیلی ها را جلب کرد و سال بعد از آن در فیلم "پسر مهتاب" بازی کرد که هنوز اکران عمومی نشده است.

زکریا کار طنز را با سریال " قطار ابدی" و در نقش همسر " رابین هود"  تجربه کرد . حضور رضویان در نقش داوود که پرکار و با تجربه است در کنار سحر زکریا که اولین سیاه مشق های طنز را انجام می دهد ، در سریال موفقی چون " پاورچین" ،  فرصتی را پیش آورد تا با آن ها گفتگویی انجام دهیم .

جواد رضویان :

به دوربین نگاه نمی کنم

کمی از ویژگی های شخصیت "داوود" برایمان بگویید.

خود من تقریباً تا 3 قسمت اول درباره "داوود" سر در گم بودم که چی هست و کی هست و از کجا آمده و بعداً فهمیدم داوود برره ای است و تازه به شهر آمده است . در ابتدا خیلی تلاش کردم کارگردان و نویسنده برنامه را وادار کنم که شخصیت داوود را برایم تعریف کنند ؛ اما آن ها می گفتند این شخصیت باید در طول کار پیدا شود . در قسمتهای اول حتی لهجه داوود به کاملی الان نبود . به مرور زمان با خودم کنار آمدم و داوود را پیدا کردم . او بر خلاف روستایی هایی که می توان صداقت را در وجودشان دید و بر خلاف ظاهر صادق و مظلوم نمایی که دارد ، بدجنسی های خاص خود را نیز دارد که همیشه ، کار دست خودش و اطرافیانش می دهد ؛ البته این تضاد شخصیت ، داوود را جذابتر کرده است .

گفتید شخصیت هایی مانند داوود به مرور زمان شکل می گیرند، چرا این طور است؟

به دلیل نداشتن زمان کافی و به دلیل محدودیت زمانی در این نوع کارها ، نمی توانیم شخصیت ها را تعریف کنیم و بگوییم این شخصیت ها در طول یک برنامه مثلا 90 قسمتی ثابت هستند.

نویسنده نیز این وقت را ندارد که شخصیت ها را بنویسد و از پیش آن ها را تعریف کند؟

در پاورچین از ابتدا مشخص نبود که شخصیتی مانند "داوود" وارد ماجرا می شود . بعد از این که پخش برنامه شروع شد و یک سری کاستی ها در آن دیده شد ، تصمیم گرفتند شخصیت های جدیدی مثل داوود ، شادی و سپهر را به داستان اضافه کنند. در هفته اولی که ما آمدیم ، گروه به "روز پخشی" افتاد و این کار را خیلی سخت می کند ؛ چون در این زمان دیگر فرصتی نیست که مثلا کسی برای من توضیح دهد که داوود کیست؟ و من خودم باید پیدایش کنم.

لهجه داوود را از کجا گرفتید؟

پیش از این که "داوود" به قصه اضافه شود ، آقای مدیری یک بار نقش پدر فرهاد را بازی کرده بود. بنابراین لهجه منطقه "برره" کمی مشخص شده بود و داوود آن را ادامه داد.

نقش داوود یا پدر داوود، کدامیک مشکل تر است؟

نقش پدر مشکل تر است هم به لحاظ لحنی ، که باید تکمیل تر و غلیظ تر از داوود باشد و هم گریم سنگین تری که دارد و به خصوص قوزی که در پشت دارد کار را سخت تر می کند ؛ اما من پدر داوود را دوست دارم و سختی آن را هم پذیرفته ام.

یک لبخند همیشگی برلبان داوود ، وجود دارد که گاهی تبدیل به خنده ای غیر قابل کنترل می شود . آیا این هم جزیی از شخصیت اوست؟

بله. این لبخند جزیی از بازی داوود است و شیطنت شخصیت او را بیشتر نشان می دهد . کارگردان از من خواست که تا آخر آن را حفظ کنم . داوود الکی خوش و بی خیال است که گاه فرهاد با او برخورد می کند ؛ اما چرا خودم را "گول بزنم" گاهی این لبخند تبدیل به خنده می شود که آنجا دیگر داوود نیستم ؛ بلکه خود جواد رضویانم که نمی توانم در موقعیتی که پیش آمده جلوی خنده ام را بگیرم ؛ البته من ، مهران غفوریان ، مهران مدیری و 3 ، 4 تای دیگر از بچه ها در سال 79 تصمیم گرفتیم که این نوع خنده را در کارهایمان حفظ کنیم ، چون فهمیدم این گونه خندیدن باعث خنده بیننده نیز می شود.

آقای مدیری معمولا به دوربین نگاه می کنند و گویا گاهی از شما نیز می خواهند به دوربین نگاه کنید . نظرتان در این باره چیست؟

من خودم اصلا نگاه به دوربین را نمی پسندم ؛ چون ارتباط میان مخاطب با بازیگر را می شکند و جدی بودن کار را از میان می برد ؛ البته در سریال مانند پاورچین نباید توقع یک کار جدی را داشت.

درپاورچین چقدر از بداهه استفاده می کنید؟

بداهه ها به اندازه ای نیست که یک سکانس را بشکند ، فقط گاهی در بیان دیالوگ ها ، مترادف آن ها را استفاده می کنیم ؛ البته این بداهه گویی در ادای لحن و لهجه بیشتر است.

آیا مشابه داوود را در اجتماع می توانیم بیینیم ؟

زیبایی شخصیت داوود در دو گانگی اوست. او روستایی است که به شهر آمده و می خواهد شهری فکر کند . او دوست دارد از همه بکشد چه مالی و چه موقعیتی . برای منافع خود هر کاری از دستش برآید انجام می دهد . او تا حدودی بی وجدان است و من فکر نمی کنم داوود به این شکل در  اجتماع وجود داشته باشد.

بنابه تجربه ای که در بازی در کارهای روتین دارید، این گونه کارها نیاز به چه حمایت ها و پشتیبانی هایی دارند؟

با کمبود وقتی که ما داریم هیچکدام از عوامل از کارگردان گرفته تا بازیگر آنچنان که شایسته و لازم است ،  نمی توانند خلاقیت های خود را نشان دهند. من یعنی جواد رضوایان صبح ساعت 8 ، آفیش می شوم تا 8 بعد از ظهر و به هیچ وجه نمی توانم از لوکیشن خارج شوم. فیلمنامه سکانس به سکانس به دست ما می رسد و اگر فیلمنامه به موقع نرسد همه باید منتظر بمانیم . اینها در طول کار واقعاً طاقت فرسایند و به اصطلاح ، بازیگر را " فتیر" می کنند. بعضی وقتها کار واقعا غیر قابل تحمل می شود . گاهی 25 ساعت بدون استراحت کار می کنیم.  به نظر من بهترین پشتیبانی این است که به ما زمان کافی بدهند تا بتوانیم با وسواس و دقت، کارمان را ارائه دهیم. گاهی خود من احساس می کنم بازی ام از ریتم افتاده است ؛ اما مجبورم ادامه بدهم ، چون کار باید به پخش برسد.

مشکل زمان را چه کسی باید حل کند، مدیران شبکه، نویسنده یا کارگردان و تهیه کننده؟

این را من نمی دانم . فقط می دانم که متن باید پیش از تصویر برداری به دستمان برسد تا منِ بازیگر بدانم فردا در چه سکانس هایی و درچه لوکیشن هایی بازی دارم تا بتوانم راجع به نقشم فکر کنم؛ البته در کارهای روتین و شبانه نمی توان زیاد از پخش جلو بود؛ چون عکس العمل مخاطب با این برنامه ها در شکل گیری آن خیلی موثر است و نظرات آن ها شیوه کار را تغییر می دهد و اگر گروه خیلی منسجم کار کند، فقط می توانند 2 یا 3 قسمت از پخش جلوتر باشند.

نظرتان درباره کم یا زیاد شدن شخصیت ها به سریال چیست؟ (مثلا در پاورچین با اضافه شدن شادی، سپهر و داوود، پدر و مادر مهتاب از قصه حذف شدند.)

من معتقدم هر شخصیتی که در یک سریال یا برنامه وجود دارد با خود اتفاقات جدید می آورد و برخوردهای گوناگون شکل  می گیرد و چون مخاطب ما گسترده است و ما باید از یک کارگر ساده تا یک دکتر و متخصص را راضی نگه داریم ، حضور بازیگران مختلف با سنین متفاوت می تواند علاوه بر جذاب کردن برنامه به کارگردان نیز کمک کند.

به نظر شما در میان آثار مهران مدیری ، پاورچین چه ویژگی های دارد؟

پیش از پاورچین ، بیشتر کارهای آقای مدیری به شکل آیتم بود . به طوری که 3 سال کارهای آیتم و شبانه شبکه 3 را او برگزار می کرد. مدیری با پاورچین خود را از ساختار آیتم جدا کرده و به سریال نزدیک شد . هر چند خود من کارهای آیتم را دوست دارم ؛ چون این کار برای یک بازیگر مانند سیاه مشق برای یک خوشنویسی است.

و در انتها...

امیدوارم پاورچین مقبول مردم بیافتد. مردم نباید بدانند ما چه مشقاتی را تحمل می کنیم ما موظفیم کار خود را به آن ها ارائه دهیم.

سریال پاورچین                                     

هر شب از شبکه ای فیلم ساعت 21:00       

تکرا ر روز بعد ساعت  : 13:00 

همچنین روز های جمعه به صورت گلچین  دو قسمتی

 ازشبکه تهران ( شبکه پنج)  ساعت 9:30  هر هفته پخش می شود::::

Pavarchinintro.jpg

نقد فیلم ساعت پنج عصر _ رژه مدیری روی مغز مخاطب ...

ژه مدیری روی مغز مخاطب! آنهم مخاطبی که مدیری را فرصتی برای رهایی از درگیری های فکری شبانه روزی اش می شناخت! مخاطب نگون بختی که به میهمانی خنده و طنز دعوت شد ولی با سوپی از حوادث بی ربط و گنگ پذیرایی شد! ایرانی کم توقعی که حاضر است با کمدی عامیانه ای مثل گشت ٢ کلی بخندد اما با یک بازیگر دائم الحضور(!) و دو سه تا تکه خنده دار در حد کلیپ های گیزمیز دست از پا درازتر به منزل برگشت!

چرایی و چگونگی اش را نمیدانم. شاید جمع سه عنوان "نویسنده، تهیه کننده و کارگردان" در کنار هم برای مدیری زیادی سنگینی کرده بود. آنقدر سنگین که مجبور شد در تیتراژ این سه کلمه را با تاخیر پخش کند! و بعد از آن نام مهران مدیری بر پرده نقره ای نقش ببندد که با تشویق حضار همراه شد. و این یعنی مهران مدیری تبدیل به برندی مطرح در عرصه طنز ایران زمین شده است. موضوعی که خودش هم با نمایش لوگوی مخصوص خود سعی در تفهیم بیشترش دارد. 

اما مهران عزیز برند فقط یک لوگو نیست. برند مجموعه ای از مفاهیم و موضوعات مختلف است که شاید لوگو فقط یکی از آنها - و نه مهمترین آنها - باشد. شما بدون  وجود این لوگو هم برند بودید. و البته با "ساعت ٥ عصر" این برند درون ذهن من دستخوش تغییرات جدی شد. از این به بعد مهران مدیری در ذهن من طنز سازیست که ممکن است فیلم بد و بدرد نخوری هم بسازد. این احتمال تا قبل از این  بعید به نظر می رسید...

آقای مدیری عزیز بنده ی حقیر خواب زیاد میبینم. خواب هایی از ژانرهای مختلف!!!! بعضی از این خواب ها - بخوانید فیلم ها- جالب و هیجان انگیزند. بعضی اکشن، بعضی طنز بعضی ترسناک. ولی خواب های بخصوصی هم این وسط هستند که زنجیره ای از حوادث مبهم و کاملا نامربوطند به نحوی که بعد از بیداری نه منطقی بین ارتباطات بی معنی خواب (فیلم) کشف می کنم و نه مفهومی از صحنه های کسل کننده و کشدار آن درک میکنم. فقط احساس خستگی میکنم از اینکه در آن چند ساعت نتوانستم درست استراحت کنم! دقیقا همان حسی که پس از خروج از سالن سینما داشتم!

در طول پخش فیلم مرتب آرزو میکردم ای کاش سکانسی روی پرده بیاید که سیامک انصاری از خواب بر میخیزد و متوجه می شود حوادث گذشته خواب آشفته ای بیش نبوده و فیلم طنزمان تازه از آنجا شروع می شود، و کاراکتر های طنز دیگری وارد مستطیل طلایی می شوند، ولی افسوس!

آقای مدیری شاید کمتر طنزساز و کمدین ایرانی باشد که به یادگاری های شما در بدنه سینمای ایران حسادت نکند.  بنده و هم نسلان من طی تقریبا دو دهه طرافدار ساخته های شما بوده ایم. ما سال ها با مجموعه های طنز شما که غنیمتی بود در صدا و سیمای بیمزه و بی روح جمهوری اسلامی زندگی ها کردیم! از یاد نمیبرم روزهایی که در مدرسه مسابقه پرتاب نخود به دهان میدادیم. شما بخشی از ذهن و قلب ما را تسخیر کرده بودید. حتی ادبیات فارسی را دستخوش تغییر کردید و بن بست هایی در ادبیات عامه را با واژه هایی نو گشودید! شما شخصیت ها و افراد مهم و تاثیرگذاری را به جامعه طنز ایران معرفی کردید. اما کنجکاوم بفهمم چطور شد که تصور کردید سیامک انصاری تبدیل به چنان ستاره ی درخشانی در آسمان طنز ایران شده که میتواند به تنهایی ظلمات سالن سینما را نورباران کند و تماشاگر را صد دقیقه ای روی صندلی اش میخکوب؟
درست است، این همان سیامکی است که به لطف دست قوی ژوله و قاسم خانی در برره خوش می درخشید. مرد با سواد و فهمیده ای که بین یک مشت بیسواد رند - بخوانید بدنه عوام مردم ایران- گیر افتاده بود و با همکاری یکدیگر وقایعی مضحک و ناب می آفریدند!
این تیپ شخصیتی خاص، یعنی آدم فهمیده در میان نفهمان، بعد تر هم با اجرای همین بازیگر ادامه یافت. و نهایتا در "ساعت ٥ عصر" دوباره همین سبک، تکراری تر از همیشه، نه از طنزی قوی کمک می گیرد نه از نقش مکمل. فقط یک نامزد شکاک و عصبانی راه به راه موی دماغش می شود و سیامک با زن ذلیلی مثال زدنی و تهوع آوری سلسله وار در حال گزارش دهی به این معشوقه ی با کمالات است! آن هم در "هر" شرایطی.
نمیدانم بار چندم است که به چنین حماقتی دست می زنم و بدون شناخت کافی از فیلمی عزم تماشایش می کنم. ولی این بار بدجوری به اعتماد من لطمه خورد.  از این پس نمیتوان پیش بینی کرد وجود نام مهران مدیری، سیامک انصاری و امیر جعفری در پوستر یک فیلم یعنی با طنزی قوی و نو مواجه هستی!

در هر صورت این اشتباه انجام شد و ساخته ی شما دیده شد. ساخته ای طنز-سوررئال، نا امید کننده و گنگ که می ارزید بخاطرش سالن را ترک کرد! عمیقا امید دارم بعد از این، بیش از این، برند مهران مدیری را دستخوش افول نبینم. "مهران مدیری" برای من "اپل" طنز ایران است. مبادا "نوکیا" شود!


نقد فیلم ساعت پنج عصر یا طنز تلخ ایران!!!

در ادامه با نقد و بررسی فیلم ساعت پنج عصر در خدمت کاربران گیم‌ شات خواهیم بود. فیلمی که مُهر اولین ساخته مهران مدیری پشتش درج شده و نام این کارگردان، مخاطبان زیادی را به سینماها کشانده است. با ما همراه باشید.

بگذارید در همین ابتدا تکلیف خودم را با مخاطب گیم‌ شات یک سره کنم. نگارنده به عنوان کسی که کاملا با سینمای ایران طلاق عاطفی گرفته، مدت‌ها قبل چهار گوشه سینمای ایران را بوسیده و کنارش گذاسته است. پس از تماشای فاجعه‌ بزرگی تحت عنوان «من سالوادور نیستم» جسارت می‌خواهد که به خود اجازه سینما رفتن بدهید؛ آن هم زمانی که در نمودار، کیفیت‌ فیلم‌های ایرانی (منهای مواردی کاملا استثنا) در رکود کامل به سر می‌برد. پس از تماشای فاجعه‌ای مانند من سالوادور نیستم، تصمیم گرفتم که برای همیشه دور سینمای ایران را با ماژیک قرمز خط بکشم؛ علل خصوص سینمای طنز محورش را. چرا که پاسخ حمایت‌های پی در پی اینجانب در جایگاه یک بیننده، توهینی به شعور مخاطب ایرانی بود که «من سالوادور نیستم» تنها نمونه‌ای از آن تلقی می‌شود. با این حال زمانی که از تولید اولین فیلم سینمایی مهران مدیری، پیشکسوت طنز ایران، باخبر شدیم تصمیم بر این شد که یک بار برای همیشه خطای گذشته را دوباره تکرار کنم؛ ساعت پنج عصر قرار بود بهانه‌ای برای آشتی اینجانب با سینمای ایران باشد. ساعت پنج عصر اما در بهترین شرایط، فرسنگ‌ها با ایده‌آل‌های سینمای طنز فاصله دارد. اصلا فرسنگ‌ها با ساخته‌ای که کارگردان و نویسنده‌اش مهران مدیری باشد فاصله دارد. فیلم ساعت پنج عصر در مجموع از هیاهوی بزرگی که به راه می‌اندازد، وضعیت فاجعه‌بارتری داشته و کیلومترها با نام مهران مدیری فاصله دارد.

توجه:از آن جایی که این مقاله با هدف نقد و بررسی فیلم ساعت پنج عصر (اولین فیلم مهران مدیری) به رشته تحریر در آمده، لذا احتمال می‌رود که در لا به لای مباحث موجود بخشی از روند کلی اثر برای شما فاش شود. پس اگر تا به این لحظه موفق به تماشای این اثر نشده‌اید، از خواندن ادامه مطلب صرف نظر کنید؛ چرا که این مقاله حاوی اسپویل است.

فیلم ساعت پنج عصر آن محتوایی را که بخواهد از سناریو و دست نوشته مهران مدیری یک فیلم سینمایی بسازد برای ارائه کردن ندارد. شاید ما اگر با یک سریال تلوزیونی طرف بودیم، ماجرای شخصیت اصلی داستان کمی برایمان جذاب‌تر جلوه می‌کرد و این که از کدام نقطه به کجا می‌رسد، اما حقیقتا چنین سناریویی برای یک فیلم سینمایی که نهایتا می‌تواند دو ساعت و اندی به طول بی‌انجامد، مناسب و در خورد شأن مهران مدیری نیست. فیلم درست پایش را در جای پای ساخته‌های تلوزیونی مهران مدیری می‌گذارد و همچنان ذات طنز که «انتقاد کردن» باشد را حفظ کرده است. فیلم به هویتش جسارت بخشیده و خود را در جایگاه منتقد قرار می‌دهد و تصمیم می‌گیرد که مسائل مختلف جوامع ایرانی را مورد تحلیل قرار دهد؛ این که یک شهروند ایرانی صبحش چگونه شب می‌شود و در این بین چه اتفاقاتی انتظارش را می‌کشد. فیلم ساعت پنج عصر درست مانند منتقدی رفتار می‌کند که در برخورد با یک وضعیت، بیشتر از هر چیزی سکوت پیشه می‌کند. درست مانند یک مترسک در دل یک باغ بلال! هدف این مترسک ترساندن تهدیدات محیط باغ است، اما او عملا کاری انجام نمی‌دهد و از اساس، عروسکی بیش نیست. فیلم مهران مدیری شما را به دل برخی از مشکلات جامعه (که جدیدا این وضعیت در سینمای ایران محبوب شده است) می‌برد و درست مانند در و دروازه؛ از یک طرف وارد ماجرا می‌شوید و از طرف دیگرش خارج. در این بین هیچ اتفاقی انتظارتان را نمی‌کشد و بعضا روند کلی اثر برای بیننده کسالت‌آور می‌شود؛ موضوعی که هویتش کاملا با نام مهران مدیری در تضاد است.

فیلم ساعت پنج عصر بیشتر شبیه به یک تبلیغات بازرگانی نسبتا پرخرج است (با توجه به مدیوم سینمای ایران) که هدف و مقصودش نمایش مستندوارانه یک وضعیت در جوامع ایرانی خواهد بود. چنان که فضای کلی این تبلیغات تلوزیونی در قالبی از کلیشه شکل می‌گیرد؛ باز هم یک قربانی بدشانس در ساخته‌های مهران مدیری به چشم می‌خورد. «مهرداد پرهام» که این‌بار هم به رسم همیشه (واقعا باید گفت «همیشه»!) سیامک انصاری وظیفه نقش آفرینی آن را به عنوان شخصیت اصلی فیلم بر عهده دارد. فیلم ساعت پنج عصر در ایده‌ آل‌ترین حالت، چیزی بیشتر از دستاوردهای قبلی مهران مدیری را به نمایش نمی‌گذارد. اگر چه این اثر در طنزپردازی هم ضعف‌های انکار ناپذیری دارد. نه یک سیاه‌ نمایی خالص است، نه طنز بی‌پرده و نه یک انتقاد درست و درمان از وضعیت جوامع ایرانی. هدف و هسته اصلی داستان چنان بیهوده و کم اهمیت به نظر می‌رسد که احتمالا این موضوع از کم ‌تجربگی مهران مدیری در فیلم‌نامه‌نویسی نشات گرفته است. سناریوی فیلم ساعت پنج عصر درست مانند این است که در رابطه با توالت فیلم بسازید! خب در یک نگاه سرویس بهداشتی که حرفی برای گفتن ندارد، اما قصد فیلم ساز این است که کاراکترها در توالت کاری جز استخراج باد معده انجام دهند! اما در واقعیت، برای مخاطب اصلا اهمیتی ندارد که چه اتفاقی در توالت‌ها می‌افتد؛ چرا که این موضوع در روشن‌ترین حالت، کم‌ اهمیت و بیهوده جلوه می‌کند. البته این صرفا یک مزاح بود، اما توجه داشته باشید برای موفقیت یک فیلم سینمایی ضرورتا نباید فرمول‌های موفق اما تکراری گذشته را دوباره، دوباره و بازهم دوباره تکرارش کرد. این روند از آن موفقیت‌های گذشته یک کلیشه مسخره می‌سازد.

در دوره‌ای که اکثر سینماگران مشکلات اجتماعی را هدف ساخته‌های خود قرار می‌دهند، کمبود محتوای سینمایی در این بین جولان می‌دهد. سینمای ایران امروزه مشکلات اجتماعی را دوست دارد، چون مردم از شنیدنش لذت می‌برند. در یک محیط ساکت بنشینند و تا دلشان می‌خواهد اتفاقاتی که پیش‌تر سر خودشان هم آمده را تماشا کنند. این سوژه تکراری این‌بار هدف مهران مدیری شده است؛ کسی که در انتقاد از وضعیت کنونی جامعه ید طولایی دارد. مهرداد پرهام با بازی سیامک انصاری می‌بایست تا پیش از ساعت پنج عصر چک‌های وامش را پاس کند تا به سرنوشت شوم‌تر از وضعیت کنونی‌اش دچار نگردد. دست بر قضا شرایط طوری رقم می‌خورد که او لحظه به لحظه در دام مشکلات بزرگ‌تری گرفتار ششده و از هدف اصلی خود دورتر شود. چیزی که در مابین نقطه شروع و پایان فیلم مهران مدیری به نمایش در می‌آید، ترکیبی از مشکلات جوامع ایرانی و اتفاقاتی است که برای یک شهروند عادی به وقوع می‌پیوندد و چیزی بیشتر از آن نیست. سیامک انصاری این بار به عنوان یک شهروند پیش به سوی ناهنجاری‌های جامعه لبیک می‌گوید و در رفتار، شخصیت، منش و دیگر ویژگی‌هایش هیچ تفاوتی با سیامک‌های گذشته ندارد. البته که او به عنوان یک بازیگر، عملکرد بسیار خوبی از خود بجا می‌گذارد و شاید تیم بازیگری یکی از بزرگ‌ترین نقطه قوت‌های این ساخته بی سر و ته باشد.

اما چیزی که در رابطه با اولین فیلم مهران مدیری بسیار عجیب به نظر می‌رسد این است که فیلم ساعت پنج عصر در بهترین حالت حتی طنز خوبی هم ندارد. چیزی که اصلا با هویت ساخته‌های مدیری مقایرت نداشته و بیننده را متعجب می‌کند. این فیلم عاری از هر گونه پیچ و خم و ظرافت‌های داستانی است. شخصیت اصلی‌اش درک خوبی به مخاطب نمی‌دهد، داستانش به شکلی مستندوارانه و از دیدی ظاهرا طنز در مقابل جامعه موضع می‌گیرد، هیچ پیچ و خمی به فیلم‌نامه داده نمی‌شود و در نهایت به سناریویی نسبتا کسالت‌آور بدل می‌گردد. فیلم مهران مدیری آن‌قدر حال و روز بدی دارد که حتی جای امیدواری برای بیننده هم نمی‌گذارد. البته که فیلم ساعت پنج عصر تمامی ویژگی‌های دیگر آثار مهران مدیری را دارد، اما اگر واقع بینانه به هویت این ساخته نگاه کنیم، باید بگوییم که ساعت پنج عصر برای تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی بیش از اندازه سطحی و ساده به نظر می‌رسد.

درست مصادف با زمانی که اولین فیلم مهران مدیری دهان بسته سخن می‌گوید و حرف از مشکلات اجتماعی می‌زند، بیننده برایش سوال می‌شود که این حجم از اغراق در برخی سکانس‌ها با هدف خنداندن تماشاچیان طراحی و به تصویر کشیده شده است یا خیر؟ که اگر پاسخ مثبت باشد، خلافش به بیننده ثابت می‌گردد. اگر خیر، پس می‌بایست تیم نویسندگی را به دلیل ضعف در طنزپردازی‌ها و صرفا اکتفا کردن به ویژگی اغراق‌ سرزنش کرد. چرا که این ویژگی یک تنه نتوانسته از دل یک سکانس تقریبا بی‌روح، کمی شوخ‌ طبعی ارائه کرده و بیننده را حداقل سرگرم کند. مهره‌های شطرنج مهران مدیری هنوز مانند چند سال گذشته (بازگردید به دوران پخش سریال شب‌های برره) در جایگاهشان قرار گرفته‌اند. سیامک انصاری در میان موجی از هنجارشکن‌ها و مردمانی که حرف حساب تو کت‌شان نمی‌رود قرار گرفته و بازهم مانند گذشته‌ها، همیشه شرایط به نفع این هنجارشکن‌ها تمام می‌شود. مهرداد پرهام شخصیتی است که از لحاظ درک و فهم اجتماعی در مقایسه با اطرافیانش حکم یک نابغه در میان جمعی از ابلهان را دارد. درست همان ویژگی نخ‌نما شدهِ سریال‌های تلوزیونی این کارگردان، این‌بار ساعت پنج عصر را به صلیب می‌کشد و همان فرمول گذشته را دوباره پیاده سازی می‌کند. غافل از این که برخی از قواعد تلوزیونی، قرار نیست برای مخاطب سینما جذاب باشد. حداقل درحال حاضر این گونه نیست.

اما بد نیست هر چند وقت یک بار، پس از آن که نگاهی به نیمه خالی لیوان انداختیم بخشی از نقاط قوت فیلم را هم در نظر بگیریم. اول از هر چیزی حضور این تیم بازیگری و در صدرشان، نقش آفرینی سیامک انصاری و مهران مدیری، به خودی خود اثر را سرپا نگه داشته است. بازیگرانی که نیمی از خاطرات خوب طنز ایران را مدیون آن‌ها هستیم و چه بسا که بسیاری از اصطلاحات و موقعیت‌های پیشین آن‌ها برای‌مان خاطره شده است و فراموشش نمی‌کنیم. ساعت پنج عصر در حد و اندازه آن‌ها نوستالوژیک و به یاد ماندنی نیست، اما با قاطعیت می‌توان گفت که تیم بازیگری توانسته‌اند از دل یک سناریوی ضعیف شخصیت‌های قابل باور بسازند؛ البته منهای مواردی که بیش از حد در موردشان اغراق می‌شود. از طرفی اولین فیلم مهران مدیری در مقایسه با فجایعی مانند «من سالوادور نیستم»، «پنجاه کیلو آلبالو» و یا حتی همین «نهنگ عنبر»ی که مدتی قبل رکورد پرفروش‌ترین فیلم تاریخ ایران را شکست، حکم یک آثار باستانی ارزشمند را دارد. چنان چه در ابتدای این نقد و بررسی خواندید، نگارنده با این هدف راهی سینما می‌شود که باری دیگر بتواند در چهارچوب سینمای ایران دوام آورده و تاحدودی آثار داخلی را دنبال کند؛ ساعت پنج عصر موفق به انجام این کار نمی‌شود، اما قطعا پشیمانی حاصل از تماشای «ساعت پنج عصر» در مقایسه با آثاری که پیش‌تر نمونه‌هایی از آن را نام بردیم، بسیار ناچیز است. سینمای ایران به مدیری‌های بیشتری نیاز دارد تا در نهایت علاوه بر شناختن ذات طنز، سناریویی قویع را پشتوانه آثارشان کنند. فیلم مهران مدیری در مجموع ساخته‌ای ضعیف اما قابل احترام است.

با قاطعیت نمی‌توان تماشای این فیلم را به مخاطب ایرانی پیشنهاد کرد. ما ایرانی‌ها به ندرت می‌توانیم آثار قدرتمند سینما را در کشور خودمان تماشا کنیم؛ چه بسا که بسیاری از مخاطبین ایرانی هنوز به سطح و درکی از سینمای جهان نرسیده‌اند که ضعف‌های «ساعت پنج عصر» برای‌شان خودنمایی کند. پس چنان چه جزو مخاطبانی هستید که از تماشای «من سالوادور نیستم»، «پنجاه کیلو آلبالو» و «نهنگ عنبر» و امثالهم لذت برده‌اند، ساخته مهران مدیری برایتان سرگرم کننده جلوه می‌دهد. این فیلم هنوز امضای مهران مدیری زیرش ثبت شده و به مراتب ویژگی‌های آثار او را به ارث برده است. پس هم آری و هم خیر؛ آری برای مخاطبان ایرانی و خیر برای کسانی که با ساخته‌های بزرگ سینمای جهان آشنایی داشته و به ذات طنز و ویژگی‌هایش تسلط یافته‌اند. در هر حال ما ایرانی‌ها صرفا برای آن که بسته‌های چیپس و پفکمان هم تمام شود سر از سینماها در می‌آوریم؛ تماشا کردن فیلم برای امثال ما جهان سومی‌ها یه سرگرمی صرف است و معمولا آثار هنری خسته کننده جلوه می‌کند. ساخته مهران مدیری یک فیلم صرفا سرگرم‌ کننده است، جوری که پس از تمام شدنش در رابطه با بسته‌های چیپس و پفک بیشتر از خود فیلم حرف خواهید زد. قضاوتش با شما.  

  منبع : گیم شات

ساعت 5 عصر

نظر شما درباره فیلم ساعت 5عصـــر چیست؟؟؟


آیا مهران مدیری در اولین فیلم سینمایی خود موفق بوده است»؟؟؟


لطفا نظرات خود رو دراین باره در بخش نظرات بنویسید...

دورهمی تمام شد . . .

دورهمی تمام شد . . . 

حمید لولایی اخرین مهمان سریال دورهمی بود .

طبق گفته تهیه کننده پروژه ، فعلا از ضبط قسمت های جدید خبری نیست . 

احتمالا طبق جلسه ای که طی روز های آتی با اقای مدیری برگزار می شود درباره ضبط سری جدید دورهمی برای نوروز با هم گفتگو می کنند.

اگه گفتید مهران مدیری کدومیک از اینهاست؟؟؟

مربوط به دوران مدرسه اقای مدیری 

تهیه کننده دورهمی :قسمت های جدید به زودی آماده نمی شود...

تهیه کننده مجموعه دورهمی گفت: از قسمت های ضبط شده برنامه "دورهمی" تنها یک قسمت باقی مانده که به زودی روی آنتن می رود/ قسمت های جدید به زودی آماده نمی شود...Image result for دورهمی

اکران نوروزی فیلم سینمایی ساعت 5 عصر

با توجه به نرسیدن فیلم سینمایی ساعت 5 عصر به جشنواره فیلم فجر اسطوره کمدی ایران اینبار تصمیم گرفته تا اولین فیلم سینمایی خود را برای اکران نوروزی اماده کند .

با توجه به اطلاع رسانی روابط عمومی  فیلم ساعت 5 عصر گویا این فیلم اکرانش از اواخر اسفند ماه سال جاری  شروع شده و مخصوص اکران نوروزی می باشد . 

وفا ملک زاده ادامه داد: با توجه به نرسیدن فیلم به جشنواره تصمیم اقای مدیری و تهیه کننده بر این است که فیلم را برای اکران نوروزی اماده کنند . فعلا هم به من گفتند بیش از این چیزی به رسانه ها نگویم . امیدواریم که امسال نوروز با فیلم سینمایی اقای مدیری سال خوبی برای مردم و سینما باشد. 

مدیر روابط عمومی فیلم ساعت 5 عصر ، وفا ملک زاده